••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان حضرت شعیب و قوم ایکه - سرزمین مدین در قرآن

*و به سوي مردم مدين، برادرشان شعيب را  گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، يقيناً برهاني روشن از سوي پروردگارتان براي شما آمد، پس پيمانه و ترازو را تمام و کامل بدهيد، و از اجناس و اموال و حقوق مردم مکاهيد، و در زمين پس از اصلاح آن  فساد مکنيد، اين براي شما بهتر است، اگر مؤمنيد.

*و بر سر هر راهي منشينيد که کساني را که به خدا ايمان آورده اند بترسانيد، و از راه خدا بازداريد، و بخواهيد آن را کج نشان دهيد؛ و به ياد آورديد زماني که جمعيت اندکي بوديد، ولي شما را فزوني داد، و با تأمل بنگريد که سرانجام مفسدين و تبهکاران چگونه بود؟
*و اگر گروهي از شما به آييني که من به آن فرستاده شده ام، ايمان آوردند و گروهي ايمان نياوردند، پس شکيبايي ورزيد تا خدا ميان ما داوري کند، که او بهترين داوران است.
*اشراف و سران قومش که تکبّر ورزيدند، گفتند: اي شعيب! مسلماً تو و کساني را که با تو ايمان آورده اند از شهرمان بيرون مي کنيم يا اينکه بي چون و چرا به آيين ما بازگرديد. گفت: آيا هر چند که نفرت و کراهت  داشته باشيم؟!
*اگر پس از آنکه خدا ما را از آن نجات داده به آيين شما بازگرديم يقيناً بر خدا دروغ بسته ايم؛ بنابراين امکان ندارد به آيين شما بازگرديم، مگر اينکه خدا که پروردگار ماست بخواهد پروردگار ما از نظر دانش بر همه چيز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کرديم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حق داوري کن که تو بهترين داوراني.
*و اشراف و سران کافر قومش گفتند: اگر از شعيب پيروي کنيد، مسلماً شما هم از زيانکارانيد.
* آنگاه زلزله آنان را فروگرفت و در خانه‏شان از پا درآمدند.
*کساني که شعيب را تکذيب کردند گويي در آن شهر سکونت نداشتند،آنان که شعيب را تکذيب کردند، همان زيانکاران بودند.
*پس شعيب از آنان روي گردانيد و گفت: اي قوم من! يقيناً من پيام هاي پروردگارم را به شما رساندم، و براي شما خيرخواهي کردم، با اين حال چگونه بر گروهي که کافرند دريغ و تأسف خورم؟
*و به سوي مَدين، برادرشان شعيب را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودي نيست؛ و از پيمانه و ترازو مکاهيد، همانا من شما را در توانگري و نعمت مي بينم و بر شما از عذاب روزي فراگير بيمناکم.
*و اي قوم من، پيمانه و ترازو را عادلانه کامل و تمام بدهيد، و اجناس مردم را کم شمارتر و کم ارزش تر به حساب نياوريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.
*آنچه خدا باقي مي گذارد، براي شما بهتر است اگر مؤمن باشيد، و من بر شما نگهبان نيستم.
* گفتند: اي شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مي دهد که آنچه را پدرانمان مي پرستيدند رها کنيم؟ يا از اينکه در اموالمان به هر کيفيتي که مي خواهيم تصرف کنيم دست برداريم؟ به راستي که تو بردبار و راه يافته اي.
*گفت: اي قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليل روشني از سوي پروردگارم متکي باشم و از جانب او رزق نيکويي به من داده باشد ؟و من نمي خواهم آنچه که شما را از آن باز مي دارم خود مرتکب شوم؛ تا جايي که قدرت دارم جز اصلاح نمي خواهم؛ و توفيقم فقط به خداست؛ بر او توکل کردم و به سوي او باز مي گردم.
*اي قوم من! دشمني و مخالفت با من، شما را به جايي نرساند، که مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما هم برسد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست.
*از پروردگارتان آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم مهربان و بسيار دوستدار است.
*گفتند: اي شعيب! بسياري از مطالبي که مي گويي نمي فهميم، و به راستي تو را در خود، ناتوان و ضعيف مي بينيم، و اگر عشيره ات نبودند، بي ترديد سنگسارت مي کرديم، وتو بر ما پيروز نيستي.
*گفت: اي قوم من! آيا عشيره کوچکم نزد شما از خدا عزيزتر است که او را پشت سر قرار داده و فراموشش کرده ايد؟! يقيناً پروردگارم به همه اعمالي که انجام مي دهيد، احاطه دارد.
*و اي قوم من! به اندازه اي که در قدرت و توان شماست، عمل کنيد، من بي ترديد عمل مي کنم؛ به زودي خواهيد دانست، چه کسي را عذاب رسوا کننده خواهد آمد و دروغگو کيست؟! و منتظر بمانيد که من هم با شما منتظرم.
* و هنگامي که عذاب ما رسيد، شعيب و کساني را که با او ايمان آورده بودند، با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند.
*گويي در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! مَدين دور باد، همان گونه که ثمود دور شد.
*و بي ترديد اهل ايکه ستمکار بودند.
*در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم، و دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعيب] بر سر جاده اي آشکار قرار دارد.
*مردم اَيکه پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که شعيب به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*پيمانه را کامل بدهيد و از کم فروشان نباشيد،
*و با ترازوي درست وزن کنيد،
*و از قيمت اشيا و اجناس مردم به هنگام خريد نکاهيد، و در زمين تباهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*و از آنکه شما و امت هاي پيشين را آفريد پروا کنيد.
*گفتند: جز اين نيست که تو از جادوشدگاني،
*و تو جز بشري مانند ما نيستي، و بي ترديد ما تو را از دروغگويان مي پنداريم،
*پس اگر راست مي گويي پاره هايي از آسمان را بر ما فرو ريز.
*گفت: پروردگارم به آنچه انجام مي دهيد، داناتر است.
*باز او را تکذيب کردند و به عذاب سخت روز سايه‌بان (يعني روزي که مردم از شدت گرما به سايه‌باني پناه مي‌بردند و باز از گرمي هلاک مي‌شدند) گرفتار شدند که عذاب آن روز بسيار بزرگ و سخت بود.
*بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد؛ و قوم شعيب بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و نيز به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم؛ پس گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و روز قيامت را انتظار بريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*پس او را تکذيب کردند؛ در نتيجه زلزله سختي آنان را فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند،
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
 
 
+ نوشته شده در شنبه 27 مرداد 1397برچسب:قرآن,شعیب,قوم ایکه,سرزمین مدین,پیامبر,عاقبت کم فروشی,ترازو,میزان,زلزله,روز سایبان,عذاب,اصحاب ایکه, ساعت 14:29 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

 

حضرت شعيب و قوم ايکه

نام حضرت شعيب به همراه سرگذشت وي در پنج سوره و مجموعاً چهل و يک آيه ي قرآني بيان شده است. حضرت شعيب از طرف خداي متعال ماموريت يافت که به هدايت قوم مدين يا اَيکِه بپردازد. ايکه به معناي درخت، و جمع آن ايک به معناي انبوه درختان است. ناميدن آن ها به اصحاب ايکه يا از آن رو بوده است که در منطقه اي پر آب و درخت با ميوه فراوان زندگي مي کردند و يا از آن رو که ايکه (درختي) را مي پرستيدند. حضرت شعيب (ع) از نوادگان حضرت ابراهيم است و به خطيب الانبياء معروف است که از طرف خداوند هدايت قوم مدين يا ايکه را به دست گرفت. مدين شهري از شهرهاي شام است که مردم آن جا به کار و تجارت مشغول بوند. در اين شهر، دو چيز رايج بود: بت پرستي و کم فروشي. شعيب به آن ها هشدار مي داد: اي قوم من! خداي متعال را بپرستيد و بدانيد که غير از او خدايي وجود ندارد. اين همه فساد نکنيد و حال که خداي متعال به شما نعمت داده تا تجارت کنيد در خريد و فروش تقلب و کم فروشي نکنيد. بعد از آن که قوم مدين از بت پرستي خود دست نکشيده و مطيع دستورات پيامبر خود نشدند، نوبت عذاب الهي فرا رسيد.

روزي از روزها صاعقه اي بسيار وحشتناک از آسمان شنيده شد و زمين سخت به خود لرزيد و همان صاعقه ي آتشين کافي بود که آن ها در خانه هايشان بي جان شوند.(سوره هاي اعراف و هود و شعراء) خداي متعال مي فرمايد: قوم مدين پيامبر خود را انکار کردند، پس ما نيز آن چنان آن ها را نابود کرديم که گويا کسي در اين خانه ها زندگي نمي کرده است. روايات درباره کيفيت عذاب اصحاب ايکه چنين مي گويند: پس از آن که حضرت شعيب(ع) را تکذيب کردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره اي از آسمان يا ابر بر آنان بيفکند، خداوند هفت شبانه روز گرماي شديد را بر آن ها مسلط کرد و باد را ساکن گرداند؛ به گونه اي که نفس کشيدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت. پناه بردن به درون خانه ها و سرداب ها و استفاده از آب و سايه نيز براي خنک شدن برايشان سودي نبخشيد. آن گاه پس از هفت روز خداوند ابري(ظله) را به سوي آنان فرستاد. اصحاب ايکه به سوي سايه ي آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش باريد (صاعقه آنان را فرا گرفت) و همه آنان را نابود کرد.(الميزان ج 15 ص 313) اصحاب ايکه حضرت شعيب عليه السلام را تکذيب کردند و در پي تکذيب، آنان را عذاب فرو گرفت. روز نزول عذاب بر اصحاب ايکه به «روز بزرگ» وصف شده است.(شعراء185- 189)

+ نوشته شده در جمعه 14 خرداد 1395برچسب:مطالب مذهبی,قوم ایکه,حضرت شعیب,عذاب الهی بر چه قوم هایی فرود آمد,صاعقه آتشین, ساعت 11:55 توسط آزاده یاسینی